بررسي هاي آماري نشان دهنده اين مساله است كه در هر سال 50 ميليون نفر به جمعيت شهر نشين كشورهاي در حال توسعه اضافه مي شود. در ايران نيز شهر نشيني طي دهه هاي گذشته با شتاب فزاينده اي گسترش يافته و همچنان اين روند ادامه دارد.

رشد سريع جمعيت و گرايش مردم به شهر نشيني، تقاضاي فزاينده اي را براي تهيه مسكن به دنبال داشته و اين مساله در پي خود مشكلات عديده اي در زمينه توسعه شهري بوجود آورده است. نا تواني در پاسخگويي مطلوب و مناسب به اين مساله، وضعيت نا مطلوبي را به صورت بي مسكني، بد مسكني و تنگ مسكني براي بسياري از اقشار جامعه به همراه آورده است.
مسكن به عنوان يكي از نيازهاي نخستين بشر، ابتدايي ترين سوالي بوده كه انسان سعي در يافتن پاسخي مناسب و معقول براي آن بوده است، ليكن هميشه در برنامه ريزي هاي ملي به مسكن نه به عنوان محلي براي آسايش ساكنان در ابعاد عيني و ذهني، بلكه به عنوان يك مشكل اقتصادي و فقط از اين بعد بر خورد شده است.
سازندگان و توليدكنندگان مسكن آزاد بدليل اينكه بدنبال فروش سريع و بازگشت سرمايه خود هستند، سعي در هر چه بيشتر مطرح كردن خود در محله مسكوني و نمايشي متمايز از بناي خود دارند و به همين دليل يكي از دلايل عمده ناهما هنگي نماي ساختمانها در سطح شهر هستند.
در رابطه با مسكن تعاوني شرايط بدتري وجود دارد. بدليل وضعيت مالي ضعيف سازندگان و بدليل اينكه ساكنان و مالكان بدنبال فروش ساختمان نيستند، اكثرا بدون انجام عمليات پاياني نظير نماسازي مورد استفاده قرار مي گيرند و يا با كمترين هزينه و بدون طراحي نما، حجم و كالبد ساختمان رها مي شود. البته در سالهاي اخير در شهر تهران هيچ ساختماني بدون نماسازي نبوده است، ليكن اين مساله در شهرستانها همچنان انجام ميگيرد.
چگونه به مساله نما در معماري بينديشيم؟
نما در لغت نامه دهخدا به معناي صورت ظاهري هر چيزي، آنچه كه در معرض ديد و برابر
چشم است، آنچه از بيرون سوي ديده مي شود، منظره خارجي بنا و عمارت،‌ قسمت خارجي ساختمان و نماسازي، فن روسازي ساختمان و ساختن نماي عمارت مي باشد.
در سالهاي اخير پس از مطرح شدن دوباره اهميت فضاهاي عمومي و ارزش زندگي شهري، نما اهميت دوباره اي يافته است. نما در عمل درون ساختمان را از بيرون فضاي خصوصي را از فضاي عمومي جدا مي كند. نما حاكي از موقعيت فرهنگي سازندگان ساختمان است و نشانگر ميزان نظم طرح ساختمان، امكانات و ذوق تزيين و خانه آرايي طراح و مالك است. يك نما به مثابه معرفي وضعيت ساكنين ساختمان در بين عموم مي باشد. نما در واقع صورت ساختمان و بهترين بيان حالتي است كه فرد طراح يا مالك از خود در برابر بيرون دارد. نماهاي داخل ساختما ن بيشتر جنبه خصوصي دارند، ليكن نماهايي كه به سمت كوچه و بافت شهر باز مي شوند، جنبه عمومي تر دارند.
بنابراين وجوه پشت و جلوي ساختمان از يك طرف داراي نمود اجتماعي و از طرف ديگر نمود مشخص ساكنان خود است بنابراين نماي هر ساختمان بايد هم با فضاي عمومي همبستگي داشته باشد و هم بتواند حجم داخلي ساختمان را بيان نمايد.
نماي هر ساختمان موثر در مجموعه شهري است كه در آن حضور دارد و اين تاثير را در بدنه خيابانها يا مياديني كه در آن قرار گرفته است مي گذارد. اگر به نماي ساختمان واحدي، بدون در نظر گرفتن نماي ديگر ساختمانها فكر شود، همگوني نماي شهري در كليت از بين مي رود.
تناقض بين جنبه شهري و بيان فردي نما در صورتي مي تواند از بين رود كه ساختمان جزيي از شهر در نظر گرفته شود و ارتباطات آن با محيط اطراف چند جانبه باشد. نماي رو به كوچه و خيابان بايد تابع عوامل همبستگي بين نماهاي اطراف باشد. اما در عين حال بر اساس تركيبي از اجزا مختلف بر حسب عملكرد، ابعاد و مصالحشان شخصيت خاص خود را دارد.
نما در واقع يك سطح صاف و تخت نيست بلكه آن سطح انتقالي بين فضاي داخل و خارج است كه با عقب نشستگي و پيش آمدگي، تراس و غيره با فضاي داخل مسكن ارتباط پيدا مي كند.
براي اينكه نماي ساختمان حريم خصوصي ساكنان خود را حفظ نمايد بايد نسبت به خيابان بسته تر و محفوظ تر باشد.
نماي ساختمان بايد بدنبال خلق يك كليت هماهنگ بوسيله تناسبات خوب پنجره ها، بازشوهاي در، سايبان و محدوده سقف ها،‌ سازه عمودي و افقي، مصالح، رنگ، عناصر تزييني و... باشد. پنجره ها همواره با ديگر عناصر ديوار، ‌سطوح باز و بسته، تيره وروشن، صاف و ناهموار را بوجود مي آورند. به علت تكرار دوره اي پنجره ها، در ساختمانهاي چند طبقه، نظم كاملي به چشم ميخورد. اما گاه بعلت افزايش نور در طبقات بالاتر كاهش داده مي شود و اين نظم آهنگ خود را از دست مي دهد.
جداسازي عناصر افقي و عمودي تاثير كلي در نما دارد. تناسبات عناصر ساختمان لازم است با كل ابعاد ساختمان مطابقت داشته باشد. براي مثال در ساختمانهاي كوتاه عريض، ابعاد عرضي غالب خواهد بود. در ساختمانهاي بلند عناصر باريك برتري خود رانشان مي دهند. در و پنجره و نعل درگاهها تاثير خاصي در نما مي گذارند. ناودانها، سايه بانها، پيش آمدگيهاي سقف و بالكنها ايجاد سايه هاي خاصي بر روي نما مينمايند.
تفاوتهاي سطوح بايد در نما مشخص باشد. براي مثال بين طبقه همكف، ساير طبقات و طبقه انتهايي بايد يك تفاوت اساسي وجود داشته باشد. تركيب كلي نما در واقع نظم در اين تفاوت ها است.
عناصر اصلي نما مثل پنجره، در، سطوح و محدوده پاياني سقف و غيره در شكل، رنگ، و مصالحشان با يكديگر اختلاف دارند. اين عناصر معناهاي متفاوتي دارند. مثلا نمي توان بالا و پايين پنجره و در را با هم همرديف كرد. اگر ارتفاع اين بازشوها يكسان نباشد مي توان از ضرايب مشترك و يا رنگهاي يكسان استفاده نمود. نسبت هاي هندسي نقش تعيين كننده اي در هماهنگ سازي ظاهر نما دارند. مي توان پنجره ها را در گروه هاي كوچك تر تركيب شده كه شكل مشخصي را ايجاد مي كنند. دسته بندي نمود يا مي توان سطح نما را به دسته بنديهاي مشخصي تقسيم بندي كرد. نماها مي توانند از نظر مصالح نيز با يكديگر متفاوت باشند.
مصالح نما در رنگ، شكل، زبري و خشني نما تاثير مي گذارد. مصالح بومي نشان مي دهد كه نما مربوط به چه منطقه اي است.
تركيب پنجره ها، ايوانها، درها و بطور كلي بازشوها، همچنين بافت و جنس نما و كمپوزسيون آن در هر عصر متفاوت است و در عين حال در يك تداوم شهري تغيير مي كند. طراح مي تواند نما را به عاليترين حد تركيب معماري برساند و يا آنرا تا حد يك سطح بدون طراحي و فكر رها نمايد.
در اعصار مختلف بازشوها به شكل مشابهي در سطح نما قرار مي گيرند و تنوع در قرار گيري آنها تابع عوامل داخلي چون بزرگي ساختمان، عريض بودن آن و يا عوامل اقليمي چون جهت قرارگيري و محل قرارگيري مي باشد. در پهناي ديوار نما تعبيه پنجره دو جداره، آفتابشكن، سايبان و ... نقش تنظيم كننده شرايط آب و هوايي فضاهاي داخلي را خواهد داشت. در ديوارهاي باريك معاصر اين عمل با جلو و عقب آمدن ساختمان انجام ميشود. يكي از عوامل ضروري درهويت نما تعيين محدوده نما است. نمايي مي تواند در طرح خود موفق باشد كه به اين سوالها پاسخ گويد. محدوده عمودي جانبي ساختمان كجاست؟ خط پاياني افقي ساختماني چگونه است و مرز ساختمان در آسمان به چه شكل است؟ انتهاي ساختمان چگونه به پايان مي رسد؟ گوشه هاي ساختمان چه وضعي دارد؟ اگر ساختمان همسايه اي دارد ارتباط نماي ساختمان فعلي با نماي همسايه چگونه به پايان مي رسد؟ گوشه هاي ساختمان چه وضعي دارد؟ اگر ساختمان همسايه دارد ارتباط نماي همسايه چگونه است و اگر در فضا قطع مي شود اين ارتباط چگونه است.
محدوده هاي افقي ساختمان عبارتند از نقطه اتصال به آسمان ( محدوده پاياني ساختمان) نقطه اتصال به زمين (محل نشستن ساختمان بر زمين) و پوشش ساختمان مثل بام و شيرواني. محدوده پاياني ساختمان بايد معناي اتمام ساختمان را با خود داشته باشد و طبقه همكف ساختمان را با خود داشته باشد و طبقه همكف ساختمان بايد مفهوم نشستن ساختمان بر زمين را برساند. طبقه همكف بايد در محدوده قد افراد كشش لازم را بر عابر پياده و بيننده ايجاد نمايد.
كنج يا گوشه نما در واقع محل برخورد دو نماي حدودا عمود بر هم است. كنج مي تواند حالت عمود 90 درجه، نيم دايره يا سه وجهي را داشته باشد و هر كدام مي تواند تاثيرات متفاوتي را در نما بگذارد. در يك ميدان يا چهارراه هماهنگي كنجهاي ساختمان هايي كه در چهار طرف آن قرار گرفته است مي تواند در نماي شهري تاثير زيبايي داشته باشد.
نماي ساختمانها بوجود آورندگان نماي شهري هستند
نماي شهري از مجموعه نماهاي مشرف به فضاي عمومي بدست مي آيد. اين نماها ازجهتي همگن و از جهتي ناهمگن هستند. مي توانند همگن باشند چون با استفاده از زباني مشترك روي بدنه اجزا شهر اجرا مي شوند وا ما از آنجا كه هر كدام از اين فضاها به كمك اين زبان، مقاصد ونيازهاي خود را بيان ميكند، ناهمگن هستند. در شهرهاي ما زبان مشتركي بين نماها وجود ندارد. نه فرهنگ مشتركي براي بيان دارند، نه مصالح يكساني بكار گرفته اند و نه سبك مشخصي را دنبال مي نمايند.
در واقع هر يك از نماها در شهر نشانه وضعيت اقتصادي و اجتماعي سازنده و نحوه تفكر و نگرش او به مسايل مختلف است.
نماي شهري در واقع تركيبي از اجزا متفاوت است كه بر اساس اتفاقاتي كه در خيابان ها ومعابر مي افتد شكل مي گيرد.
اين اجزا در صورت رعايت مسايلي كه قبلا ذكر آنها رفت مي توانند با يكديگر نقاط اشتراك جالبي داشته باشد كه نمي توان وجود آنها را نفي نمود.
عناصر پراهميت درنما
ورودي يكي از عناصر حايز اهميت نما در ساختمان است كه محل و اهميت طراحي آن مستقيما نمايانگر نقش و عملكرد ساختمان است. در ورودي نشانه گذر از فضاي عمومي خارجي به فضاي خصوصي داخلي و يكي از مهم ترين عناصري است كه مي توان به عنوان نشانه ساختمان آن را ناميد.
ليكن بدليل اهميت اقتصادي كه سطوح ساخته شده داخلي براي سازندگان دارند، اغلب ورودي ها به فضاهاي كم اهميتي تنزل يافته اند. كساني كه در كارهاي ساختماني سرمايه گذاري مي كنند فقط به رعايت ضوابط ضروري طراحي ساختمان بسنده مي كنند. بيشترين مشكل زماني است كه ورودي وسايل نقليه به حياط پاركينگ با ورودي خود ساختمان يكي شود. در اينحالت فرد وارد شونده به ساختمان فقط يك راه باريك كنار ديوار برايش باقي مي ماند. گاه نيز ورودي يك ساختمان مسكوني بيش از حد پرتجمل است، بنحوي كه عملكرد ساختمان را دگرگون مي سازد. زماني هم ورودي به يك بناي بزرگ تنها با روزنه اي امكان پذير مي گردد. تناسب ورودي و حجم ساختمان مي تواند نقش مهمي در توجيه عملكرد و شكل ساختمان داشته باشد.
از آنجا كه طبقه همكف ساختمان قسمت اتصال به زمين يا كف پياده رو است، به صورت قابل توجهي در معرض ديد قرار مي گيرد. طبقه همكف اهميت ويژه اي در زندگي شهري دارد، به اين علت كه عابرين پياده اين قسمت را بطور مستقيم مي بينند. از اين رو نماي اين قسمت پر اهميت مي باشد ومصالح مورد استفاده در اين قسمت بايد نسبت به بقيه ساختمان با دوامتر و مستحكم تر باشد تا شخص عابر احساس ثبات در شخصيت نماي ساختمان نمايد. ساختمان هايي كه طبقه همكف آنها عملكرد تجاري دارد، بدليل تغيير دكوراسيون واحدهاي تجاري دايما دستخوش دگرگوني مي شوند. همين مساله باعث مي شود كه ساختمان مذكور شخصيت ثابت خود را از دست داده و داراي نماي شناخته شده ثابتي نباشد.
تراسها چشم اندازهاي جديدي نسبت به فضاهاي بيرون براي ساختمان فراهم مي آورند. اگر چه بالكن ها و ايوان ها هنوز حريم خصوصي ساختمان به حساب مي آيند، اما حالت خارج شدن از ساختمان را ايجاد مي نمايند. بالكن ها نبايد حالت موقت و ناپايداري كه در بيننده تصور براحتي جدا شدن از بدنه ساختمان القا شود را داشته باشند.
لبه بام حد ومرز ساختمان و آسمان است و از نظر بصري بام انتهاي نماست. بام پوسته اي است كه بر سر ساختمان قرار دارد. بنابراين لبه بام نمي تواند بدون تفاوت با ديگر قسمت ها در آسمان رها شود. اتمام بنا در فضا بگونه اي بايد نمايان و مشخص گردد.
صورت ظاهر ساختمان و آنچه كه در برابر ديد عموم قرار دارد، در واقع پر اهميت ترين قسمت ساختمان ذر برابر عابرين و ساير افراد غير استفاده كننده از ساختمان است. همانطور كه ذكر شد نماهاي ساختمانها، نماي شهري را ايجاد مي كنند. ليكن بدليل ضعف قوانين موظف كننده طراح و سازنده در اين ارتباط، نماي ساختمان در كمترين اهميت قرار گرفته است.
در بسياري از شهر هاي بزرگ جهان، ضوابط و مقررات خاصي در ارتباط با سيما و كالبد شهر وجود دارد و گروهي از برجسته ترين افراد با تخصص هاي مرتبط با هنر زيبا سازي و زيبايي شناسي به كنترل طرح هاي بزرگ و كوچك معماري و شهري از نقطه نظر هماهنگي نماي بيروني ساختمانها و محيط شهري يعني از جنبه هاي رنگ، حجم، مصالح مناسب، فضاي پر و خالي نما، رعايت اصول هماهنگي و تناسبات و... مي پردازند.
آنچه براي علاقمندان به اين مساله نگران كننده است، پاسخگويي با شتاب به نيازي است كه كاملا محسوس است. در اين ساخت وساز پر شتاب نياز به بررسي طرح هاي ارايه شده توسط جمعي از صاحب نظران و مسوولين در مراكز تاييد پروانه هاي ساختماني ضروري به نظر مي رسد. بررسي ميداني طرح ساختمانها با بناهاي اطراف از لحاظ كيفيت طرح معماري، نماي ساختمان، تناسب حجم آن با ساختمانهاي اطراف، زيبايي طرح و مصا لح مورد استفاده و... نيز گامي موثر در بالا بردن كيفيت نماهاي شهري ميباشد. با در نظر گرفتن موارد ذكر شده و القا آن توسط شهرداري هر شهر، مي توان شاهد ارتقا كيفيت شهرها و زيباسازي نماي شهرها بود.
منبع: Architectural Immagination