طرح واحدهای خودیار نظریه کلرنس پری
بطورکلی دردوران پس ازانقلاب صنعتی وانباشته شدن شهرها ازجمعیت شاغل دربخش صنعتی وتوسعه ماشینیسم ، نقطه نظرهای متفاوتی دررابطه با توسعه شهرها وویژگیهای درونی آنها قوت گرفت. درمطالعه مقدماتی که درسال 1926 ودریک گزارش منتشر شده بوسیله کمیته طرح منطقه ای نیویورک ومحیطهای اطراف آن درسال 1929 انجام گرفت کلرنس پری تئوری واحد خودیار خودرا مطرح ساخت، که دارای شش ویژگی بشرح زیر بود:
شبکه های اصلی وشبکه راههای پررفت وآمد نبایستی ازمیان بافتهای مسکونی بگذرند. چنین خیابانهایی بهتر است برمحیط پیرامون واطراف واحدهای مسکونی بوجود آیند.
شبکه راههای داخلی بهتر است که بصورت کوچه های بن بست باوظایف سبکی که بطور عمومی آرامش محله را برهم نریزد طراحی وتحت ساختمان قرارگیرند . این چنین راههایی بایستی سلامتی، آرامش وحجم کم ترافیک را بطور متناسبی درداخل محله تامین سازند.
جمعیت محله های مسکونی بهتر است که برمبنای ضروریات ومحدوده عملکرد یک مدرسه ابتدایی شکل گیرند، جمعیت مبنای این تئوری درحدود 5000 نفراست( معمولاً اندازه یک محله برمبنای محدوده عملکرد یک مدرسه ابتدائی حدودی برابر3000 تا 4000 نفر می باشد ).
این واحد های خودیاربهتراست که به مرکزیت یک مدرسه ابتدایی که درمیان فضای سبز قرارگرفته وحدود خدمات آن را محدوده ومرزهای واحد خودیار تشکیل می دهد بوجود آید.
حدود اشغال فیزیکی یک واحد خودیار تقریباً 160 ایکر( هرایکر برابر4000 مترمربع) بوده وحد تراکم جمعیت نیز ده خانوار درهرایکر تعیین می شود. شکل واحد همسایگی بهتراست به نحوی باشد که یک کودک پیش ازیک دوم مایل فاصله ازواحد مسکونی خود تا مدرسه را بصورت پیاده نپیماید ( هرمایل برابر1609 متر)
این واحد بوسیله تاسیسات خرید ،مراکز مذهبی، یک کتابخانه ویک مرکز اجتماعی (محله ای) که بهتر است درنزدیک ترین فاصله به دبستان قرارگیرد ، سرویس دهی گردد.
خصیصه های طرح کلرنس پری به قرارزیراست :
دبستان: که بعنوان هسته اصلی است که درمرکزواحد خودیار قرار می گیرد وفاصله آن ازواحدهای وسکونی حداکثر 800 تا 1200 متراست . تامحصلین بتوانند براحتی وبصورت پیاده به دبستان بروند (درحقیقت این فاصله حدود واحد خودیار را مشخص می نماید)
پارکها : فضای سبزوزمینهای بازی 10% وسعت هروحد خودیار را می پوشانند . بخش اعظم این پارکها ،درمراکز حوزه ودرجوار دبستانها قرار می گیرد. دراین طرح،زمینهای بازی جهت استفاده بچه ها درطول واحد خودیارپراکنده می گردد وفاصله محیط آموزشی (یا محل سکونت بچه ها) تا زمینهای بازی، بیش از400 مترنیست.
مغازه های محلی: مغازه هادرگوشه های واحد خودیار تاسیس می شوند ؛ ودرحقیقت،درمکانی ایجاد می شوند که درتقاطع راهها بوده وبا مغازه های سایر واحدهای خودیار مجاور باشند. ایجاد مغازه هادرگوشه های واحد خودیار،بدان دلیل است که کلرنس پری معتقد است که وجود مغازه ها درمرکز جامعه خودیار،وسیله های نقلیه موتوری را به داخل جامعه می کشاند وسلامت بخش واحدهای مسکونی را درمعرض خطر قرار می دهد.
سيرتحول تهيه طرحهاي توسعه شهري در جهان و ايران
چكيده
تهيه و تدوين برنامه هاي توسعه شهري در جهان و ايران با مفهوم امروزي از قدمت زيادي برخودار نيست ولي تلاش هاي انجام گرفته در اين خصوص به زمان هاي گذشته باز مي گردد، نخستين تلاش هايي كه به نوعي در راستاي نظم دهي به سكونتگاه انساني بوده است كه اولين سرچشمه هاي تدوين برنامه توسعه را فراهم نموده است.
در يك تقسيم بندي عمده مي توان 4 مرحله زير را براي سير تحول طرح هاي توسعه شهري در جهان برشمرد.
مرحله نخست (سال هاي 1800 تا 1900 ميلادي) شكل گيري ايده آرمان شهري براي رفع مشكلات شهروندان ارائه مي شود.
مرحله دوم (سال هاي 1900 لغايت 1950 ميلادي) با تهيه طرح توسعه براي شهرهاي اروپايي همچون آمستردام، پاريس و لندن، نخستين تفكرات مبتني بر برنامه ريزي به وجود مي آيد.
مرحله سوم (سال هاي 1950 تا 1970) شكل گيري و تدوين منشور آتن وتوجه به استانداردهاي كمي زندگي شهري.
مرحله چهارم (1970 به بعد) توجه به جنبه هاي غير كالبدي شهرها و ايجاد نگرش هاي جديد در برنامه ريزي توسعه شهري.
بررسي سيرتحول مطالعات طرح هاي توسعه شهري در ايران در يك طبقه بندي كلي 3 مقطع تاريخي زير را بيان مي كند:
مرحله اول: قبل از اسلام و دوران باستان با شكل گيري مجموعه هاي باشكوه و عظيم همچون چغازنبيل ـ تخت جمشيد ـ جندي شاپور و ....
مرحله دوم: بعد از اسلام تا مشروطيت رونق شهرنشيني با گسترش هنر دوران اسلامي و معماري باشكوه در مساجد بازارها و ايجاد شهرهاي پررونق مثل سمرقند، بخارا، اصفهان و...
مرحله سوم: دوران معاصر، با ورود اتومبيل به شهرهاي گور و تغيير ساختار قضايي شهرها با شكل گيري خيابان هاي عريض و تهيه اولين طرح هاي توسعه شهري از دهه 1340 شمسي به بعد.
توواگنر وایجاد فضاهای بازدرمحلات
اتو واگنر( 1918-1841) به نسلی تعلق داشت که سخت به صنعت خوشبین بود. وی نمی توانست تصور کند که روزگاری توسعه صنعتی برمشکلات شهرهای بزرگ دامن خواهد زد. واگنر عقایدخود را هنگامی ابراز داشت که تاثیرات عقاید زیته به منتهای خود رسیده بود و فکر ایجاد نواحی سرسبز وخرم درقسمتهای مسکونی شهر، یکی ازراههای رهایی اززشتی موجود دراین قسمتها به نظر می رسید. واگنر ازآغاز متوجه شد که این راه حل کافی نیست ومدتها بعد، واقعیات صحت نظر اورا ثابت کرد. بصیرت ونیروی فعال واگنر، که دربسیاری ازکارهای معماری او هویدا است، درعرصه شهرسازی انگار بنوعی فلج دچارمی شود. به عنوان مثال، ازنقشه کاملی که واگنر برای محله ای مسکونی دروین به منظور پیش گیری ازرشد آشفته این محلات مطرح کرد، یاد می نماییم . دراین طرح، واگنر فضایی باز ونسبتاً وسیع را درمرکز محله پیش بینی نموده بود که خود آن را ((مرکزتنفس)) محله می نامید. اما، طرح به اندازه ای تقلیدی وبدون تحرک است که عدم تحرک آن ازنقشه پاریس توسط هاسمان به مراتب بیشتر است. دراین طرح، آپارتمانهای مسکونی پنج طبقه که ساختن آنها درتمام شهرهای بزرگ اروپا درآن زمان معمول بود، تکرار می شود. شاید، واگنر نمی توانست طرح تازه ای برای این محلات تهیه کند. اما، چه ازطرح واگنر وچه ازطرح سایر شهرسازان قرن نوزدهم ، چنین گمان می رود که شاید تمام امکانات شهرسازی آزمایش شده اند و هیچ راه تازه ای وجود نداشته است. درحقیقت، قدرت سامان دادن به شهر با توجه به مسائل موجود، ازمیان رفته بود.
واگنر ازجمله اولین کسانی بود که دریافت شهر مدرن باید براساس احتیاجات ساکنین آن طرح شود. احتیاجاتی که برحسب انواع مختلف مردم تفاوت دارد. توجه اصلی واگنر، معطوف به ایجاد محیطی سالم برای طبقات متوسط مردم بود ومی دانست برای سکونت همین طبقات نیز، احتیاجات مختلف طرحهای متفاوت را ایجاب می کند. واگنر خواستارشد نواحی شهر(( مالکیت عمومی )) یابند تا قیمت زمین دستخوش سودجویی زمین بازان قرار نگیرد ونظارت برگسترش شهر میسر باشد . واگنر معتقد بود ، گسترش شهر مانند گذشته نمی تواند کورکورانه صورت گیرد ومعماری مغلوب سودجویی (زمین خواران ) شود.
جایگاه طراحی شهری در نظام شهرسازی
نماي بي هويت، شهر بي هويت
بررسي هاي آماري نشان دهنده اين مساله است كه در هر سال 50 ميليون نفر به جمعيت شهر نشين كشورهاي در حال توسعه اضافه مي شود. در ايران نيز شهر نشيني طي دهه هاي گذشته با شتاب فزاينده اي گسترش يافته و همچنان اين روند ادامه دارد.
رشد سريع جمعيت و گرايش مردم به شهر نشيني، تقاضاي فزاينده اي را براي تهيه مسكن به دنبال داشته و اين مساله در پي خود مشكلات عديده اي در زمينه توسعه شهري بوجود آورده است. نا تواني در پاسخگويي مطلوب و مناسب به اين مساله، وضعيت نا مطلوبي را به صورت بي مسكني، بد مسكني و تنگ مسكني براي بسياري از اقشار جامعه به همراه آورده است.
مسكن به عنوان يكي از نيازهاي نخستين بشر، ابتدايي ترين سوالي بوده كه انسان سعي در يافتن پاسخي مناسب و معقول براي آن بوده است، ليكن هميشه در برنامه ريزي هاي ملي به مسكن نه به عنوان محلي براي آسايش ساكنان در ابعاد عيني و ذهني، بلكه به عنوان يك مشكل اقتصادي و فقط از اين بعد بر خورد شده است.
سازندگان و توليدكنندگان مسكن آزاد بدليل اينكه بدنبال فروش سريع و بازگشت سرمايه خود هستند، سعي در هر چه بيشتر مطرح كردن خود در محله مسكوني و نمايشي متمايز از بناي خود دارند و به همين دليل يكي از دلايل عمده ناهما هنگي نماي ساختمانها در سطح شهر هستند.
نگاهی به شهر ژنریک
آنچه به شهر هويت مي بخشد، نحوه استفاده از آن و ارتباط با اين پديده پيچيده است كه ازدرون جامعه ناشي مي گردد.تجربيات شهري به نوبه خود مي توانند براي شهروندان آموزنده باشند. اما اين نحوه زندگي شهروندان است كه به شهر معنا مي دهد نه اينكه صرفا سهولت دسترسي به ارزش هاي تاريخي شهر و ارتباط بين هسته هاي هويت بخش، موجب تداوم تاريخي شده و در بوجود آوردن احساس تعلق ساكنين نسبت به شهرشان موثر باشد. محل استقرار فعاليت ها، رفت وآمدها و ارتباطات رودرروي موجود در شهر، متضمن بروز حيات مدني در شهر بوده است. اما امروزه با پا به عرصه گذاشتن ابداعات و اختراعات جديد و ورود به عصر اطلاعات، شهر سازي و هويت مندي شهرها معنايي جديد يافته اند.
رم كولهاوس يكي از تاثير گذاران عرصه معماري امروز جهان و يكي از پيشروا ن معماري دهه 90 اروپا كسي كه پروژه هاي متعدد شهرسازي و معماري را با تبحري خاص و منحصر به فرد هدايت گر بوده است و كرسي استادي دانشگاههاي معتبر جهاني را در چنبره خويش دارد، در كتاب شهر بي نشان (generic city ) تصوير شهري با كيفيتي كاملا متفاوت از آنچه مي شناسيم ارايه مي دهد و مبناي اين نگرش ارتباطات نوين است. در اين كتاب كه براي بار اول در سال 1994 ميلادي انتشار يافت، كولهاوس ارتباط بين مركز شهر و پيرامون شهر را مهمترين مشخصه اين نظريه معرفي مي نمايد. وي رسانه ها و ارتباطات مخابراتي را عامل وحدت و يكپارچگي سرزمين هاي گوناگون مي شمارد كه در اين وادي بعد مجازي را به عنوان عامل موثر، جايگزين بعد جغرافيايي پيشنهاد مي كند و شكل گرفتن شهر و حومه اش را در دنياي امروز مصداق اين مفهوم مي داند.
چهره بازار مسكن ايران

* مينو رفيعي
بازار مسكن شهري در ايران، بازاري پرقدرت، پرحجم و توانا در جذب سرمايهها است. براي مثال، در حالي كه در كشورهاي كمدرآمد جهان به ازاي هر 1000 نفر جمعيت شهري كمتر از 5 و در كشورهاي با درآمد بالا حدود 7 مسكن توليد ميشود، بازار مسكن شهري ايران در حال حاضر بيش از 9 مسكن به ازاي هرهزار نفر جمعيت شهري توليد ميكند.
دسته بندی میادین بر اساس جایگاه اجتماعي وفرهنگي و کالبدی آنها
با توجه به جايگاه اجتماعي وفرهنگي ميادين-كه اين خود تا اندازه زيادي تحت تأثيرخصوصيات كالبدي مي باشد-مي توان آنهارا به دسته هاي زير تقسيم بندي نمود:
الف. ميدانهاي تشريفاتي.
ب. ميدانهاي شهري.
پ. ميدانهاي محلي.
ت. ميدانهاي ورزشي.
ث. ميدانهاي ارتباطي (فلكه).
براي تبيين بهتر جايگاه اجتماعي وفرهنگي ميدان درفضاهاي شهري ، به صورت خلاصه، خصوصيات هريك از ميادين فوق الذكر به صورت مقالات سریالی ارائه مي شود.
تحلیلی بر شهرهای صنعتی و آراء تونی گارنیه
|
مقدمه |
بحران هويت درشهرها :
دكتربامدادرحيم حيدري
عضوهيات علمي گروه جغرافياوبرنامه ريزي شهري دانشگاه تبريزوعضوانجمن بين المللي محققين توريسم آنتاليا
شهرهمواره درنزدفيلسوفان ،انديشمندان ومحققان به عنوان پديده اي جديد كه انسان راازجوهراصيل خوددورمي سازدواورادرچارچوب روابط عقلاني خشك ابزاري وحسابگري قرارمي دهدمدنظربوده است.درچنين شرايطي كه حتي نزديكترين همسايه هانيزغريبه اندبديهي است كه عرصه هاي نيمه عمومي ونيمه خصوصي ناپديدگردند.زيرازندگي مادرهسته خانواده ودرون عرصه خصوصي وپنهان ازاغيارمي گذردويابه شتاب درميان عرصه عمومي جريان دارد.دراين ميان وسايل ارتباطي وفناوري اطلاعات درست برخلاف نام خودبه نوعي درجهت تضعيف روابط انساني گام برداشته اند.درچنين شرايطي احساس غريبگي ،تنهايي ورهاشدگي درافرادچندان هم دورازانتظارنيست.ازمهمترين تبعات اين غريبگي بي تفاوتي شهروندان نسبت به سايرين ونسبت به محيط زندگيشان است.
غريبگي وازخوديگانگي انسان درمحيط شهري راعدم انطباق فرم،عملكرد وفضادرمحيط كالبدي تشديدمي كند.اين عدم انطباق رامي توان درمواردزيرجستجوكرد :
-
استقرارغلط كاربري هادرفضاهاواطراف آن
-
اندازه نامناسب فضاهاي عملكردي پياده روها
-
عدم هماهنگي وارتباط لازم فرم فضاهاباعملكردخاص آنها
درسطح كلان تماميت شهروكليت آن مي تواندنمادهويت افرادباشد.اما اگر انسانهانتوانندازمفهوم شهرنمادهويت وتعلق رادرخوداحساس كنندمي كوشندهيت رادرسطوح پاينتروخردترآن بيابند(مثلادرمكانهاي محلي).لذامي توان گفت انسانهاي شهرنشين باهويت محلي وقوي دچارنوعي پارادوكس هستند.ازيك سوهمبستگي دروني بالايي دارندوازسوي ديگرداراي همبستگي بيروني چنداني نسبت به محيط خارجي خودوتماميت شهري نيستند.به عقيده زيمل اگرچه ساكنان شهري باافرادزيادي سروكاردارندامادر نهايت فرداحساس غريبگي وناآشنايي مي كندچراكه اوتنهارابطه عقلايي باديگران برقرارمي كندونه رابطه حسي وعاطفي.
هنگامي كه ازشهرومكان شهري سخن به ميان م آيديكي ازابدايي ترين تصاويري كه ذهن انسان ترسيم مي كنددرهمتنيدگي بافت روابط اجتماعي حاكم برآن است.لازم به ذكراست كه اين درهمتنيدگي هم معطف به كالبدشهراستوهم به روابط ميان ساكنان آن.دراين زمينه فقدان عوامل ايجادكنده انقطاع درمحلات شهري نظيرخيابان كشي هاي جديد،تعريض هاي حساب نشده وياساخت وسازهاي بي برنامه نامتجانس بابافت شهرشرط لازم محسوب مي شود.شكل گيري توام فضاهاوتوده هاي يك محله شهري نيزگامي موثردراين راستابه شمارمي رود.بهره گيري ازتوالي نيزگامي درجهت رسيدن به وضوح كالبدي درمحلات شهري است.البته بايدگفت ناواناي محلات شهري هميشه ناشي ازدرهم ريختگي وعدم وضوح آن نيست بلكه گاه يكنواختي بش ازحدمنجربه ازبين رفتن وانايي مي شود.براي پرهيزازاين يكنواختي وجودوجوه تمايزميان كالبدهاي مشابه امري ضروري است.
همچنين ايجادحس تعلق درساكنان نسبت به شهرگامي اساسي براي حركت به سوي شهري سالم وپايدارمي باشد.براي دستيابي به اين حس تعلق وجودهمبستگي ميان ساكنان اهميت فراوان دارد.براين اساس حفظ وتقويت عوامل خاطره انگيزابزاري است براي پيوندزدن ساكنان به محيط شهري وعميق تركردن احساس تعلق خاطربه آنها.
عامل ديگردراين زمينه مشخص بودن حدودوثغورشهراست.طبيعتاكسي نمي تواندخودرابه بافتي كه ازهرطرف گسترش مي يابدمتعلق بداندوآنراامن احساس كند.ضمن اينكه ين توسعه وگسترش بي اندازه مشكلات كالدي زيادي رابراي شهربوجودمي آورد.
البته بايدگفت كه راهكارهارهاي ديگري نيزبراي هويت مندوانساني كردن فضاهاي شهري وجودداردكه تنهابه طورمختصربه مهمترين آنهاپرداخته شدكه بوسيله آنهامي توان ازبروزعوارض ناشي ازبحران هويت درشهرهاتاحدودي جلوگيري نمودياآنراكنترل كرد.براساس مباحث مطرح شده پديده شهرنشيني درجامعه كنوني مابه دنبال خودمسائل آسيب شناسي فراوان وپيچيده اي رداشته است كه مديران شهري راباعرصه هاوحوزه هاي جديدي مواجه مي سازد.عرصه هايي كه غالبامبهم وناشناخته اند.
فضاهاي شهري وهويت شهر :
شهربي هويت يكي ازبزرگترين معضلاتي است كه انسان امروزي دربسياري ازنقاط جهان باآن دست به گريبان است.زندگي دراين گونه شهرهاباعث سردرگمي واضطراب و تشويش مي شودوانسان نمي تواندنسبت به آن احساس تعلق كند.اگرفضاراگستره اي بازو انتزاعي ببينيم مكان بخشي ازفضاست كه بوسيله شخصي ياچيزي اشغال شده است وداراي بارمعنايي وارزشي است.حس مكان مي تواندمنجربه ايجادتعلق خاطردرافرادونهايتاثبات و ماندگاري اجتماع درشهرشود.
حس مكام فضاراازحالت عام ويكسان براي همه مي رهاندوآنرابه نقطه اي خاص براي مخاطبانش تبديل مي كند.هويت مكاني پيوندنزديكي باهويت شخصي پيدامي كندمن اينجاهستم حكايت ازمن هستم مي كند(مدني پور،1379).
بدون شك يكي ازراههاي ايجادهويت براي شهركه بازمان ومكان كنوني آن نيز تناسب داشته باشدساخت فضاهاي عمومي درشهراست.ترانسيك(Trancik)فضاهاي باز شهري رابه دودسته كلي سخت فضاونرم فضاتقسيم مي كند.سخت فضابه آن دسته از فضاهااطلاق مي شودكه عملكرداصلي آنهادورهم جمع شدن وفعاليتهاي اجتماعي است درمقابل نرم فضاهاباعناصرطبيعي تعريف مي شوندوعملافرصتهايي رابراي استراحات، خلوت ودوري ازمحيط مصنوع دراختيارشهروندان قرارمي دهند.امروزه اكثرطرحهاي شهري فاقدسخت فضاهستند.اساسافضاهايي محدودوشكيل باكرانهاي قابل ادراك وداراي مقياس انساني جزوفضاهاي فراموش شده هستندوچون اين فضاهابستروقوع حيات جمعي براي شهروندان هستندفقدان آنهادرواقع فقدان حيات جمعي واشتراكات ذهني بين شهروندان است واين امرباعث ازبين رفتن حس مكان مي شود.براي شكل گيري حس مكان درشهروجودسخت فضاهادرسطوح مختلف الزامي است.نكته ديگري كه همواره درطرحهابه فراموشي سپرده مي شودتوجه به حركت پياده درسطح شهراست.اين درسا همان جايي است امكان درنگ راازشهروندان سلب مي كندواين يعني ناتوان كردن فضا درايجادحس مكان وهويت.
براي دستيابي به اين هدف (ايجادهويت درفضاهاي شهري) فضاهاو ساختمانهاي عمومي شهربايد4خصوصيت زيررادرخودداشته باشند :
-
فضاهاي عمومي شهربايدباگذشته وحال شهرپيوندبرقرار كرده وخصوصيات آنرادرخودمجسم سازد:راب كريردراين زمينه معتقداست كه فضاهاي قديمي رابايدازنوكشف نمود.زماني اين هدف دست يافتني مي شودكه ابتداكاركردهاي آنراارزش نهيم وبعددرمكان درست بابرخورداري مناسب آنرادرطرح كلي شهر برنامه ريزي نماييم.شهرسازان همواره وظيفه اخلاقي دارندكه خصوصيات زمان رادركارهاي خودمتجلي نمايند.
-
فضاهاي عمومي به عنوان عناصري نمادين براي ايجادنقاط تاكيددرشهر:ازنظر كوين لينچ محيط بايدهويت قابل ادراك داشته باشد.اين نوع هويت ياحس مكان مي توانداحساس تعلق به همراه داشته باشدوميان مردم ومكانهاارتباط برقراركندو وحدت بوجودآورد.ايجادمحيط هاي متنوع امكان انتخاب افرادراازمحيط هاي خلوت تاشلوغ،محصورتاآزادوساده تاپيچيده افزايش مي دهد.
-
شناخت فعاليتهاي مردم اتوجه به فضاوكنش انسان وكالبدساخته شده :وضوح فرم بصري وعملكردفضاموجب ادراك صحيح ازآن ودرنتيجه ارتباط مناسب مردم بافضامي گرددكه درنهايت به اهميت اجتماعي فضامي انجامد.هرگاه عملكردي بااهداف فضايي منطبق باشدفضاداراي مفهوم خواهدبود.انسان جزئي ازفضاست وباارزشهاوهنجارهابه اين فضامعنامي بخشد.الگوي روابط اجتماعي ثابت نيست وهرفضاباجايگزين شدن روابط اجتماعي خاص چهره متفاوتي به خودمي گيرد.به همين دليل بايدبه دنبال فضايي گشت كه به تغيرات سريع جامعه،تكنولوژي واقتصادپاسخگوباشد.بدين ترتيب شهرنيازمندفضاهايي است كه به طورارگانيك بازندگي قرين شود.يعني قابل انعطاف وقابل احياء باشد.
-
تناسب شهرسازي بازمان :فضابراي اينكه بتواندارزشمندو ماندگارباشدبايدروح زمان رادرخودمجسم كند.مادرعصرعدم قطعيت زندگي مي كنيم وبسياري از اموري كه ترديد نشدني مي نمودندامروزه موردترديدجدي قرارگرفته اند.مادر دنيايي قرار داريم كه باسرعت شتابان درحركت است.درواقع بايدچارچوب ساختاري رابراي اين ساختمانهادرنظرگرفت كه فضاهادرآن قابل تغييرباشندودر غيراينصورت فضايي كه بتواندخودراباتغييرات سريع علم وجامعه منطبق سازد پس ازمدتي اندك كهنه مي شودو بلااستفاده باقي مي ماند.
درخاتمه بااين جمله ازهيل بلاودراهميت فضاي مطلوب بحث رابه پايان مي رسانيم هرچندكه صحبت دراين زمينه بسياراست :
‹ماعمدتادرفضاهاي محصورزندگي مي كنيم.اين فضاهامحيطي راشكل مي دهندكه درآن فرهنگ مارشدمي كند...اگرآرزوداريم كه فرهنگ خودرابه سطحي بالاترارتقادهيم مجبوريم فضاي زندگي خودمان رادگرگون سازيم›
کوالالامپور : هیجان مدرنیزیسم
هویت KL در هارمونی جالب آن از قومیت ها (چینی۴۳٪٬ مالی ۳۸٪ و هندی ۱۰٪) با فرهنگ ها و مذاهب گوناگون است. بعلاوه این شهر کانون شبکه ای از فعالیت های تجاری ٬ توریستی ٬ ارتباطی و فرهنگی در سطح منطقه آسیای شرقی است.